شب بود ؛ ستاره بود ؛ ماه بود
شب رفت ؛ ستاره رفت ؛ماه رفت
زندگي به يك اشاره رفت
روزها همه تباه شدند؛
لحظه ها ؛ ماه ها ؛ سالها
خالي لز حضور گرم تو ؛
تنهايي و انزجار؛
بريده ام از هرچه زندگيست ؛
مرده ام درون خويش؛
به پايان رسيده ام؛
من براي دلم گريه ميكنم
براي دستهايم كه خالي اند ؛
چشمهايم كه پر شده از شراب اشك ؛
عمر من به گريه سر شده
اي خداي من ؛ اي خداي مهربان
خسته ام ؛ خسته ام ؛ خسته ام ...
نظرات شما عزیزان: